|
فضولیای دانشجویی دانشگاه پیام نور دزفول از نگاه خودمون
اهل دانشگاهم چیزها دیدم در دانشگاه اهل دانشگاهم رشته ام علافی‌ست جیب‌هایم خالی ست پدری دارم حسرتش یک شب خواب! دوستانی همه از دم ناباب و خدایی که مرا کرده جواب. قبله‌ام استاد است جانمازم نمره! خوب می‌فهمم سهم آینده ی من بی‌کاریست من نمی‌دانم که چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌کار وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست! ((چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید)) باید از آدم دانا ترسید! باید از قیمت دانش نالید! وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم من به گور پدر علم و هنر خندیدم! کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی! کار ما شاید این است که مدرک در دست فرم بی‌گاری هر شرکت بی پیکر را پر بکنیم نظرات شما عزیزان: sayeh
 ساعت16:28---12 مهر 1392
خیلی شعرش قشنگ بود.. میسی
.gif){kind=small} .gif){kind=small}
عااااااااااااااااااااااااااااا ااااااالی بود
عااااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااااااال ی STA
ساعت0:08---2 مهر 1392
بر پدر و مادرت درود دانشگاهی!
.gif){kind=small}
درباره وبلاگ  سلام به همه ی دانشجوها. من و دوستم تصمیم گرفتیم یه وبلاگ بسازیم برای خبرای غیر درسی دانشگاه. دانشگاه پیام نور دزفول درس می خونیم و ورودی 90هستیم.خوشحال میشیم که به ما کمک کنین .اینجا مرزی وجود نداره.فعلا که ما دونفریم ولی امیدواریم که این جامعه بزرگ و بزرگتر بشه آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها 
|
|||
 |
